مراقب تراز هوشمندی ملی باشیم
🖋محمدرضا موالی زاده*

چندی پیش راننده اسنپی که مرا برای شرکت درمراسم هفتمین سالگرد درگذشت مرحوم زنده یادهاشمی‌رفسنجانی به حسینیه جماران برد و آورد دکترای ایمنی شناسی داشت و همسرش دکترای ژنتیک، آن دو پس ازتحصیل درمالزی چندسالی درآن کشورکارکرده بودندشرایط خوبی هم داشتند امابه عشق خدمت به میهن به کشوربازگشته بودند بقیه ماجرا را می‌توانید حدس بزنیدچون تقریبا یک جریان تکراری است، دست اندازهای مختلف برای به کارگیری آنان دردانشگاه و…و آخرسر کاری درحدرانندگی دراسنپ.


می‌گفت همسرم خیلی اصرار دارد که نمانیم و به کانادا مهاجرت کنیم ازمن سوال کردبه نظرشماچه کنیم؟ مانده بودم که به او چه پاسخی دهم؟ بگویم بمانند؟ بگویم بروند؟ خیلی دردآوربود.


هرروز اینجاوآنجامی‌شنویم که فلان نخبه هم کشورراترک کرده ومهاجرت نموده است شنیده ام که اخیرامهاجرت‌ها صاحبان حرفه‌‌‌های فنی وخدماتی ازمکانیک و نجار وکابینت ساز و… راهم شامل شده است.

مقصد مهاجرت‌ها هم گستره وسیع تری پیداکرده واگرزمانی کاناداوچند کشور اروپایی بوده، اکنون تقریبا کشورهای مختلفی را درچهارگوشه جهان شامل می‌شود.


خدا رحمت کندمرحوم نوربخش را وقتی رئیس کل بانک مرکزی بود از سفرش به ژاپن می‌گفت واینکه درآن سفر از ژاپنی‌ها خواسته بودکه ذخایرشان رابه هیات ایرانی نشان دهند آنهاهم ایشان رابه طبقه بالای یک ساختمان معظم برده بودند هیات همراه ایشان گمان می‌کردند که مثلا قرار است که مجموعه ای ازطلا و جواهرات رابه عنوان پشتوانه پول ملی به آنهانشان دهند خلاصه وقتی درِ یک سالن بزرگ رابازمی‌کنند میهمانان می‌بینند که تعدادزیادی میز وصندلی گذاشته اندو پشت میزهااساتید وآدم‌‌‌های خبره وکارآزموده ای نشسته اند وتجارب خودرابه جوانان مشتاقی که دورآنان حلقه زده بودند منتقل می‌کنند، به مرحوم نوربخش گفتند: اینها بخشی از ذخایر و پشتوانه‌‌‌های ملی ماهستند. بله، این گونه است که ژاپن، ژاپن می‌شود؛ ژاپن ازجمله کشورهایی است که مردم آن کمترین مهاجرت رابه خارج ازکشوردارند.
ازیک سو نیروهای نخبه و ماهر می‌روند و ازسوی دیگر کرور کرور مردم تبعه افغانستان به کشور وارد می‌شوند منکرامانت داری وسخت کوشی بسیاری از آنان نیستم و البته درکنار اینها بیفزاییم ناامنی‌ها و تنش هایی که خواه ناخواه اینجا وآنجا ازحضور پرشمار آنان حادث می‌شود( پرداختن به این موضوع فرصت دیگری می‌طلبد ).

بحث برسراین است که چه کسانی باچه ظرفیت و اندوخته علمی‌می‌روند وچه کسانی درچه سطح وترازی می‌آیند؟ اگرکمیت سنجی کنیم وبه هریک ازآنان که وارد می‌شوند و آنها که خارج می‌شوند نمره ای بدهیم جمع جبری شان درنهایت چه خواهدشد؟ ملاحظات انسانی امری است وتوجه به عوامل آسیب رسان به منافع ملی امری دیگر.

اگربرخی کشورهانیروی کارمهاجر را می‌پذیرند کارشان باحساب وکتاب است مثلا آلمان به نیروی کارنیازداردبنابراین بابرنامه ریزی وبه گونه ای مطالعه شده، برپایه آماروارقام وبرآورد دقیق ازمیزان نیروی مودنیاز مبادرت به پذیرش مهاجرین می‌کند اینگونه نیست که مرزها رابازبگذارندتاپناه جویان به صورت فله ای به کشورشان بریزند وبعدهم مستقیماً به عرصه عمومی‌جامعه واردشوند، ضمن اینکه حساب این راهم دارندکه آنان از امکانات وخدمات عمومی‌گوناگون امابه هرحال محدود کشورمیزبان بایستی بهره مندشوند
ماکه بحمدالله درزمینه جذب سرمایه‌‌‌های انسانی ومالی عظیم ایرانیان خارج ازکشورهیچ توفیقی نداشته ایم اقلا شرایطی فراهم کنیم که نیروهای نخبه وصاحبان تخصص‌ها ومهارتها درکشوربمانند( شرایط زیست پایدارهم تعریف مشخصی دارد ومجموعه ای ازمولفه‌‌‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و…راشامل می‌شود).

کلام آخر: شوربختانه بایدگفت که اگر این رویه ادامه یابد غلظت وچگالی هوشمندی، بنیه فکری، توان خلاقیت وقوه ابتکار وکمیت وکیفیت اکتشافات واختراعات و نوآوری و نظریه پردازی ودریک کلام تولیدعلم ( هم علوم محض وهم علوم کاربردی ) کاهش می‌یابدو صدمات جبران ناپذیری برپیکره علمی‌ومهارتی به عنوان قوه محرکه کشور واردمی‌شود، به هوش باشیم، مسئله بسیارجدی است.
والسلام
* دکتر موالی زاده. نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی‌در ادوار پیشین.

افزودن دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب

ما را دنبال کنید: